#وانیا_ملکه_خواب_ها_(جلد_دوم)_پارت_45
-شبنم کجاست؟
-شبنم؟با اون کوتوله چي کار داري؟
پس تصوير ذهنيم از شبنم کاملا درست بود يک دختر کوتوله!
-تو بگو کجاس بقيش به خودم مربوطه
-زندان غربي…سياه چاله سوم…سمت چپ…
چشمامو بستم و سريع مکاني که مطمئن بودم همون آدرسه تصور کردم
چشمامو باز کردم…خودشه زندان غربي…
نگهبان جلوي در وقتي منو ديد سريع احترام گذاشت ولي کنار نرفت
-ميخوام برم داخل
-اجازه ي ورود؟
-اجازه ي ورود چه صيغه ايه؟من ملکه وانيام و مي خوام برم داخل…فهميدي يا بفهمونمت؟
-متاسفانم شما اجازه ي ورود…
قبل اينکه حرفشو کامل کنه ضربه اي پيش بيني نشده به گردنش زدم و اون کاملا بي هوش روي زمين افتاد
-ببخشيد…ولي مجبور بودم و تقصير خودتم بود…تا تو باشي رو حرف ملکت حرف نزني!
حالا درو چيکار کنم؟؟؟
romangram.com | @romangram_com