#وانیا_ملکه_خواب_ها_(جلد_دوم)_پارت_21
اکه هي اينم که زبل خانه!همه جا هست،اما هر جايي من باشم فکر کنم هست!
شونه هامو گرفت و تکونم داد-وانيا،عزيزم چي شده؟حالت خوبه؟چيکارش کردين شما؟
نينا-وا! خودش حالش بد شد به ما چه؟
پررو تر از نينا وجود داره؟
ماهان-طبيبو خبر کنين.
طبيب در چشم بهم زدن اومد و شروع به معاينه کرد.
افسون(طبيب)-"چيزي نيست"شوک بهشون وارد شده و فشار هاي عصبي هم باعث سر دردشون شده،کم خوني هم باعث سياه رفتن چشم و ضعفشون شده.
در نظر افسون اين همه بيماري"چيزي نيست"محسوب مي شن!
افسون-اين جوشونده رو بخورن خوب مي شن اگه مشکلي بود خبرم کنين،با اجازه.
افسون رفت و ماهان به زور اون جوشونده ي بد مزه رو ريخت تو حلق من بيچاره.
-زهرمار بهتر از داروها و جوشونده هاي افسونه.
ماهان-بهتري؟
تند گفتم-آره خوبم.تو چرا من هر جا هستم پيدات ميشه مگه قرار نبود چند روز نياي؟
سرشو پايين انداخت .
ماهان-خب راستش…خب،صداي جيغتو شنيدم؛فکر کردم اتفاقي برات افتاده و سريع اومدم.
romangram.com | @romangram_com