#وانیا_ملکه_خواب_ها_(جلد_دوم)_پارت_104


-هيچ کس حق نداره رو حرف من حرف بزنه

ويدا برام ابروهاشو بالا انداخت…عجب!

-اما ملکه…

به آرومي و خشک گفتم-اگه نمي خواي همين الان از قصر اخراج بشي و مقامت گرفته شه سريع تر چشم بگو و برو

زن دستپاچه سريع چشمي گفت،احترام گذاشت و در رفت

ويدا بلند شد و درو بست

ويدا-هيچ کس حق نداره رو حرف تو حرف بزنه

پشتيمو پرت کردم سمتش

-منم فکر کردم تو مظلومي گفتم راحت باش نمي دونستم گير کي افتادم…ولي حواست باشه جلوي جمع اين رفتار ازت سر بزنه…

-خودم مي دونم و حواسم هست

-خوبه شب بخير

-هنوز چند ساعت تا شب مونده

-ويدا…

-چشم…


romangram.com | @romangram_com