#وانیا_ملکه_خواب_ها_(جلد_دوم)_پارت_103
حالم گرفته شد-نمي دونم بايد سلاح هارو ببينم…ولي از جادو ها تقريبا بيشترشونو ماهان يادم داده
-پس بزار اول با سلاح ها کار کنيم که مي گي جادو ها رو بلدي زياد رو جادو ها کار نکنيم تا وقتمون گرفته نشه…ميتوني ياد بگيري الان بهت ياد بدم؟
-نه ديگه هيچي نمي فهمم فقط مي خوام برم استراحت
-باشه بريم
دستمو گرفت و بلندم کرد…همراه هم به اتاقم رفتيم
روي صندلي نشستم که صداي در زدن اومد
-بيا تو…
چند تا زن با متر و مداد و دفترچه و ي سري وسايل ديگه داخل اتاق شدن و احترام گذاشتن
يکي از اونا-ملکه براي اندازهگيري آمديم
-اندازه گيري براي چي؟
-براي لباس عروسيتان
جـــان؟عروسي؟آهان همون ازدواج الکي!
-فعلا خستم بعدا بياين
-اما ملکه وقت زيادي نيست
romangram.com | @romangram_com