#وانیا_ملکه_خواب_ها_(جلد_اول)_پارت_8
چقدر آهنگ صداش روح نواز بود آدم دوست داشت ساعت ها صداش رو گوش کنه
فلورا-امروز در میان گلهایم میگشتم که متوجه غیر عادی شدن هوا و حضور فردی دیگر در منطقه ام شدم به دنبال فرد مقصر میگشتم که این دختر را یافتم.ابتدا دقتی به لباس های او نکردم ولی بعد از دقایقی متوجه لباس او شدم که پر از اشک سه رنگ بود
با آوردن اسم اشک سه رنگ زن طلایی برگشت سمت ما و من از اون همه زیبایی موندم تو کف.چشمانش دو خورشید کوچک بودن و تاجشم خورشید بود
-همین دختر است فلورا؟
-بله بانوی من همین دختر
-ولی…ولی فلورا اشک سه رنگ فقط سه رنگ است اما در بین اشک های او آبی نیز دیده میشود…
به لباسم نگاه کردم تا ببینم چی میگن اینا
نه این امکان نداشت من یادمه وقتی خوابیدم یک بلوز و شلوار زرد تنم بود اما الان…یک لباس حالت پرنسسی با نگین های اشک مانند به رنگ های سفید،طلایی،قرمز و آبی بود
فلورا-نمیدانم بانوی من
-میتوانی بروی فلورا.به عنوان پاداش به مدت دو روز سیلکا را به تو خواهم داد
-ممنون بانوی من ممنون
و بعد از این حرف رفت و من موندیم و این بانو
بانو-سلام ای دختر جوان
چه جالب نه به رفتار اون فلورا نه به بانوشون چه خوش برخورده
-سلام
-حالت چگونه است؟
-مزخرف
-بنشین دختر، بگو چرا؟
-میگین چرا؟ شما خودتو بزار جای من، در یک روز خبر خیلی بدی بشنوی و شبش از گریه خوابت ببره و وقتی بیدار شدی سرجات نباشی و فکر کنی داری خواب میبینی و بعدش یکی با وضعیت بسیار بد تو رو بکشونه یجا و کلی چیزای عجیب غریب ببینی،خدایی فکر نمیکنی دیوونه شدی؟میخوام بدونم چه حالی بهت دست میده؟
خنده ی کوتاهی کرد که نور های دور و برش بیشتر شد-اوه چه دل پری داری دختر؟پس از رفتار فلورا ناراحت شده ای؟از او دلگیر نشو اخلاق خوبی دارد اما گاهی اعصاب او خورد میشود و رفتار او خود به خود بد میشود.او را ببخش
romangram.com | @romangram_com