#توماژ_پارت_66


خندید و دستی به موهاش کشید و گفت: حس مامورای 007 رو دارم توماژ ، به نظرت جلیقه ضد گلوله بپوشم......

لودگی شو بی جواب گذاشتمو به سمت اشپزخونه رفتم تا یه قهوه برای خودم دم کنم که دنبالم اومدو گفت: با تو بودما ..... می گم استرس گرفتم اون وقت تو مثل یه حیوون نجیب سرتو انداختی پایین د برو که رفتی

-قهوه می خوری؟

سرشو کمی به سمت سقف مایل کردو گفت:خدایا یه مشت که ایرادی نداره .... یه چک ..... بشکون چی ؟ لااقل یه گاز

-بسه انقدر چرت و پرت ردیف نکن بشین این قهوه رو بخورحالت بیاد سرجاش

چشمکی زدو گفت: تواین مهمونیا دختراشونم میارن ؟می گم نفوذ از طریق جنس لطیف راحت تره ها تازه تو تخصصمم هست می دونی که کلا با سیبیل کلفتا ابم تو یه جو نمی ره هم چین به دلم نمی شینن


romangram.com | @romangram_com