#توماژ_پارت_38
-نه
-ولی مادرت ....
-الان وقتش نیست وقتی می رم پیشش که براش همون توماژ قبل شده باشم نمی خوام بازم سرمو بندازم پایین ،اول باید بار رو شونه هامو سبک کنم .... می خوام با دست پر برم پیشش
کمی دست دست کرد که موشکافانه نگاهش کردم و گفتم: تو که به کسی خبر ندادی؟
نگاه ازم گرفت و گفت: مگه دیوونه ام
-پاکمهر
romangram.com | @romangram_com