#توماژ_پارت_124


مشتش تو هم گره خورد و صورتش برافروخته شد :باید می موندی پاک مهر

-چی جوری؟ چی جوری ثابت می کردم وقتی همه مدارک بر علیه من بود تموم جوونیم پشت میله های زندون از بین می رفت بدون اینکه اب از اب تکون بخوره

-نمی دونی وقتی مقصر اصلی پیدا شدو تو تبرئه شدی هممون چه حالی داشتیم مطمئنم اگه مامان بود یه محله رو نذری می دادو بعد چند سال دوباره سرشو بالا می گرفت که دیدین پسرمن حروم از حلال مردم نمی بره

لب گزیدم که گفت: تا اخرین لحظه می گفت بچم بی گناه اواره غربت شد

با صدای گردش کلید تو قفل در بغضمو پس زدم که هدیه بدوبدو خودشو تو بغل پدرش رها کرد و گفت: سلام باباجونم

دلم قنج رفت برای بغل کردنش وقتی می رفتم هنوز به دنیا نیومده بود فرناز با دیدنم بهت زده جلو اومد وگفت: پاکمهر..... تویی؟


romangram.com | @romangram_com