#توماژ_پارت_121
- باید ببینمت بزرگ مهر
لحنش جدی تر شد و گفت: ایرانی؟
اونقدر جدی پرسید که ترسیدم راستشو بگم ، می دونستم اگه دم دستش بودم و می فهمید که نزدیک یک ماهه برگشتم و بی خبر مونده سر از بدنم جدا می کنه خنده مصلحتی کردمو گفتم: دیشب رسیدم
مشکوکانه پرسید: کجایی؟ این شماره کجاست؟
-شرکتم...... خونه ای ؟ می خوام بیام پیشت
تو صداش شادی موج می زد با خنده و تند تند گفت: اره اره بیا منتظرم
خداحافظی کردمو نفسمو بیرون دادم ... وای از روزی که دروغم دراد و مشتم پیش بزرگمهر باز شه
romangram.com | @romangram_com