#توماژ_پارت_109
بلند شدمو پولی رو میز گذاشتمو در حالی که دنبال خودم می کشیدمش زیر لب گفتم: همین نگاه ها منو اواره غربت کرد
حرفی نزد بدون اعتراض سوار ماشین شد و به بیرون خیره شد ،سیگاری روشن کردمو راه افتادم کمی به سکوت گذشت که گفتم: تو می دونی که من قلب سیاهی دارم به راحتی به کسی اعتماد نمی کنم دوستای کمی دارم و دلیلش برای تو پنهان نیست ..... تو از گذشته من باخبری چیزهایی که حتی پاکمهر به عنوان هم خونم نمی دونه
لجوجانه نگاهش رو ازم گرفت و از خیابون چشم برنداشت دستای سردشو تو دستم گرفتم و گفتم: وقتی منو به بی غیرتی متهم می کنی یعنی یه تیشه گرفتی افتادی به جون غرورم ..... به جون مردونگیم ....تو به من توهین می کنی و باز این تویی که قهر کرده ...... با همین منطق می خوای حق منو بگیری؟
با غیض دستشو از دستم بیرون کشید و با صورتی سرخ و برافروخته به سمتم برگشت و گفت: چون می شناسمت این بی تفاوتیت برام شده سوال ...... یادمه قبلا بیشتر رو رفت و امد وظاهرم توجه نشون می دادی تو این یک سال چه اتفاقی افتاده که من بی خبرم ؟ که حتی تلفنامو نصف نیمه جواب می دی و با جوابای سربالا سرو تهشو هم میاری ؟ چی کار کردم که این جوری ازم کناره گیری می کنی ؟
چی می تونستم بگم به دختری که عاشقی و دلدادگی باهاش اخرین چیزی بود که ممکن بود بهش فکر کنم برای من کمند یعنی معنای زندگی یعنی یه دست که انگار از دل اسمون از عرش خدا به سمتم دراز شده بود تا بهش چنگ بزنم و از منجلابم بیرون بیام کسی که با حرفاش ارومم کرد ..... به خاطر من با جدیت بیشتری درس خوند تا زودتر به کلاف سردرگم زندگیم سامونی بده .... دختری که اومده بود تا بفهمم دنیا به اون سیاهی که به نظرم میاد نیست ..... کمند یه فرشته بود یه دختر اسمونی که برای من زمینی طعم و عطر بهشت داشت مثل یه تابلو نقاشی یه اهنگ ملایم که روح اشفتمو جلا می داد ..... ولی عشق... تصویر روژان تو نظرم جون تازه ای گرفت که خودمو لعنت کردم این چه حسی بود که دست از سرم برنمی داشت چرا نمی تونستم چشم ببندم رو خاطراتمو مثل یه ادم معمولی دل ببندم و ازدواج کنم و لحظه های رمانتیک و عاشقانه ای رو برای خودم و همسرم رقم بزنم ..... شب و روز درمورد بچه ای که می تونست به دنیا بیاد حرف بزنم و در دل ارزو کنم که ای کاش یه فرشته ای باشه مثل مادرش ... به دنبال ویارونه شب و روزم بزارم و برای به دنیا اومدنش لحظه شماری کنم و با تصور اینده ای که دیر یا زود می امد کیلو کیلو قند تو دلم اب کنم ........
romangram.com | @romangram_com