#تیام_پارت_7
رضا در حالی که به من و رویا نگاه میکرد گفت:
خوب مشکلتون چیه؟ خانوادههاتون اجازه نمیدن برین هنرستان.بحث یه ماه که نیست، چند سال باید درس بخونین.
-ولی من میرم، مامان میتونم از سرویس مدرسه استفاده کنم.
رضا در حالی که به من اخم کرده بود گفت:
من پرسو جو کردم اون مدرسه سرویس نداره، فکر نکنم مامنت اجازه بده با سرویسی غیر ازسرویس مدرسه بری.
با التماس به مامان نگاه کردم
- مامان اجازه بده برم هنرستان تازه بهروز میتونه سرویس ما بشه مگه نه مامان؟
- نه خودت که میدونی اون اخلاقش چه جوریه،درسته پسر عمته ولی اجازه نمیدم باهاش بری.
میدیدم رضا جوش اورده ولی به احترام مامان حرفی بهم نمیزنه.
romangram.com | @romangram_com