#تیام_پارت_144
-
- چرا نمیای ببینی چه حال و روزی داریم.
-
- اون زنته تو در قبالش مسولیت داری، بیا ببین به چه روزی افتاده.
-
- خدافظ
بعد از قطع کردن تلفن بدون حرف به آشپزخونه رفت، می دونستم طرف صحبتش کاوست. کم کم خواب بهم غلبه کرد، کم خوابی این دو سه روز به خاطر مسکنی که مامان بهم داد جبران شد، نزدیک های غروب با صدای فریده از خواب پریدم.
فریده پیش مامان نشسته بود و حرف میزد با لبخند بهم گفت:
بهتری؟
- آره.
از جام بلند شدم فریده کمکم کرد برم اتاقم و در رو بست، با مهربونی گفت:
romangram.com | @romangram_com