#تیام_پارت_114
***
صبح با نوازش های کاوه از خواب بیدار شدم:
خانمی بیدار شو دیگه، چقدر می خوابی.
- تو رو خدا بذار یه کم دیگه بخوابم
- یه ساعت دیگه باید برم ولی تو هنوز خوابی.
از جا پریدم:
مگه ساعت چنده؟
کاوه در حالی که می خندید گفت:
- بهت کلک زدم
با مشت به سینش زدم.
romangram.com | @romangram_com