#تیام_پارت_104
نباید مزاحمش می شدم، اشتباه کردم که بهش زنگ زدم باید سر فرصت حرف میزدیم، سعی کردم دیگه گریه نکنم.
- چیزی نیست
- یعنی چه چیزی نیست
- کاری نداری خدافظ
- صبرکن
وقتی گوشی رو با عجله قطع کردم می دونستم حتماً کاوه از دستم عصبانی می شه، چرا این کار بچه گانه رو کردم که بهش زنگ زدم .
سر میز نهار عمو گفت:
دخترم چرا چیزی نمی خوری؟
- ممنون سیر شدم
کیوان با دو دلی گفت:
اون حرفا رو نزدم که تو رو ناراحت کنم
romangram.com | @romangram_com