#تیام_پارت_103


کاوه خیلی دوستت داره، جلوی خودت میگم که باهاش خیلی در مورد این ازدواج حرف زدم، می دونی که ازدواج های فامیلی یه جورایی ریسکه، من توی کارم دیدم که بچه های بی گناهی قربانی این موضع شدن ، ولی کاوه گفت برام اصلاً بچه مهم نیست، بهش گفتم شاید حالا این رو بگی ولی بعد از چند سال مثل همه مردها بچه می خوای.

چرا خودم به این موضوع فکر نکرده بودم، فکر کردم همون آزمایشی که می دیم کافیه، انگار کسی توی دلم رخت می شست دچار ضعف شدم، کیوان که متوجه حالم شد گفت:

می تونی حالا که تهرانی از کاوه بخوای برین آزمایش ژنتیک بدین، ان شالله که مشکلی وجود نداشته باشه.

- یعنی امکان داره که ...

- نه صد در صد، ولی با آزمایش ژنتیک و مشاوره مشکلتون حل میشه.

با یه معذرت خواهی به اتاق کاوه رفتم روی تختخواب دراز کشیدم بدون اینکه بخوام اشکام سرازیر شدن، نفهمیدم چرا شماره کاوه رو گرفتم اصلاً برام مهم نبود که ممکنه توی کلاس باشه.

بعد از چند بوق، کاوه جواب داد:

- بله

- کاوه...

- چی شده، چرا گریه می کنی؟


romangram.com | @romangram_com