#طلسم_ابدی_(جلد_دوم)_پارت_19

_کیت!

گویی صدا از یک ضبط سوت در همان نزدیکی پخش میشد....کیت با حیرت گفت:

_تو....تو اسم منو...؟

زن میانسال بار دیگر نامش را بدون اینکه لب هایش حرکت کنند صدا زد....

کیت با کنجکاوی پرسید:

_تو چطور....چطور با من حرف میزنی؟!دهنت که بسته است!!!

زن غریبه بدون هیچ حرفی به او و سپس به طرف دیگری اشاره کرد....ناگهان نور قرمز رنگی آنجا را روشن کرد.....کیت جیغ کشید....ایان با بدنی خونی روی

صندلی چوبی نشسته و با زنجیر بسته شده بود....کیت فریاد زد:

_اوه خدای من...ایان!!!


romangram.com | @romangram_com