#طلسم_ابدی_(جلد_اول)_پارت_88
مادر با مهربانی گفت:
_مهمون داری عزیزم...
و از مقابل در کنار رفت....ساندار با چهره ای خجالت زده مقابل در ایستاده بود....کوین از جا پرید و درحالی که دور خود میچرخید با حالت دستپاچه ای از ساندرا درخواست کرد که بنشیند....ساندرا با خجالت نشست....مادر کوین در را بست و آنها را تنها گذاشت....ساندار با خجالت کاغذی را به دست کوین داد و گفت:
_اینا جواب آزمایشات کایله!یه بیماری شبیه هاری!فقط پیشرفته تر و خطرناک تر!!!
کوین کاغذ ها را با موشکافی مطالعه کرد....
_عجیبه!
ساندرا با کنجکاوی پرسید:
_چی عجیبه؟!
کوین گفت:
_اینجا نوشته رشد غیر عادی مو روی اعضای بدن!
ساندرا پرسید:
_خب این کجاش عجیبه؟!
romangram.com | @romangram_com