#طلسم_ابدی_(جلد_اول)_پارت_58
_عزیزم....انقدر بی ادب نباش!اون عضو جدیده!باید باهاش مهربون باشی!
جاستین با حسادت گفت:
_چیه؟!نکنه توهم از اون جوجه خون آشام خوشت اومده؟!
فیونا در اتاق بزرگ و مجللی را باز کرد و گفت:
_بفرمائید....اینم از اتاقت!
ایان با حیرت سوت کشید...
_واو!!!اینجا...اینجا حرف نداره!!!
فیونا لبخند زد....
ایان گفت:
_فکر کنم زمان خودش اتاق یه شاهزاده بوده!نه؟!
فیونا خندید و به او نزدیک شد....
_دلم برات تنگ شده بود ایان!باورم نمیشه الان اینجایی!
romangram.com | @romangram_com