#طلسم_ابدی_(جلد_اول)_پارت_12

_داری شوخی میکنی!ینی معلم جدید تویی؟!

هنوز باورش نمیشد او معلم جدیدشان است!فکر میکرد شاید یکی از دانش آموزان جدید است که میخواهد سر به سرشان بگذارد...

پسر جوان بطرف صندلی حرکت کرد.....روی صندلی یک ساک ورزشی،یک بطری آب و یک دفتر بزرگ بود....دفتر را برداشت و اسم کیت را بلند خواند:

_خانوم کیت فلینت....درسته؟

رنگ از روی کیت پرید...با صدایی بریده بریده جواب داد:

_بله آقای.....

_ویلیام...جیک ویلیام!

استلا و میسی سریع خود را به صف دانش آموزان رساندند....ولی قبل ازینکه کیت قدمی از قدم بردارد جیک با تحکم گفت:

_شما صبر کنید خانوم فلینت...

کیت ایستاد....به جیک خیره شد و آب دهانش را با صدا فرو داد......

جیک با لحن سردی گفت:

_بهترین رقصنده ی این مدرسه!!! امسال قرار بوده بعنوان رقصنده ی سرگروه انتخاب شی!ولی من با نظر معلم قبلی اصلا موافق نیستم!یه رقصنده ی نمونه،از نظر روابط اجتماعی هم باید نمونه باشه!


romangram.com | @romangram_com