#طلسم_شدگان_پارت_20

نگاه بد یزدان مهر و ابروهای گره خورده ش رو که دیدم تو دلم زمزمه کردم خدایا خودت رحم کن .

-یعنی چی ؟

سعید مداخله کرد

-چیزی نشده که الوند یه لحظه خودت یا مهندس شریفی ویندوز و عوض کنید .

-بحث عوض کردن ویندوز نیست بحث سر اینه ایشون هنوز نمیدونن نباید بی هوا پریز و از برق کشید ؟ البته وقتی مجبورت کنن یکی رو با مدرک فوق دیپلم استخدام کنی نبابد انتظار دیگه ای داشت .

اومدم باز حرفی بزنم و از خودم دفاع کنم اینبار سعید اروم اشاره داد حرفی نزنم .

-خب اتفاقِ دیگه میفته بهتره زودتر ویندوزشو عوض کنی .

الوند سی دی ویندوز رو از سعید گرفت و پشت میزم نشست و همزمان با گفتن » امیدوارم اطلاعاتش نپریده باشه « نفس پر حرصشو بیرون داد .

چشمام رو صفحه ی کامپیوتر و دستای الوند در گردش بود گاهی برای رفع همه ی فشاری که روم بود ساعت و نگاه میکردم ...در دل فقط از خدا میخواستم زودتر این کامپیوتر لعنتی درست شه و اطلاعاتش نپریده باشه چقدر گذشت و یادم نیست اما بلاخره ویندوز وصل شد ...اما روشن شدن کامپیوتر همزمان شد با بلندشدن فریاد پرخشم الوند .

-چیکار کردی با این کامپیوتر ؟ هیچ برنامه ای روش وصل نیست .

سعید با عجله کنار الوند قرار گرفت و موس کامپیوتر را از دستان الوند قاپید ، تمام وجودم چشم شده بود و خیره ی صفحه مانیتور ، میز خالی کامپوتر بهم پوزخند میزد ، سعید ارام به حرف اومد : مگه ممکنه ؟!

الوند با عصبانیت از جابلند شد : اره ممکنه وقتی یه ادم حواس پرت و میکنی مسئول یه کار امکان پذیر میشه وقتی کسی با محسابات اشتباه و به دست اوردن یه ترازنامه ی کاملاً ناصحیح گند زده به یه مناقصه ی مهم و یه شرکت و تامرز ورشکستگی برده یه احمقه که میتونه کاری کنه کل اطلاعات کامپیوتر نیست و نابود شن .

با واژه های ناشایست و تند و تیزی که به کار میبرد حال بدی بهم دست داد سرم و با افسوس تکان دادم ، با همه خواهش دوباره بهاره به ساکت موندن نتونستم خودم و کنترل کنم :

-شما از سیستم کامپیوتر چیزی نمیدونید یا من خیلی بی سوادم ؟مگه ممکنه با یه پریدن ویندوز کل اطلاعات داخلی کامپیوتر نیست و نابود شه. تا اونجایی که من خبر دارم تنها اطلاعات درایو سی که ویندوز ازازاون طریق نصب میشه پاک خواهد شد و سایر برنامه ها تو سایر درایوها باقی می مانند نمیخواین بگین حسابدار قبلی کل اطلاعات و برنامه ها رو تو درایو سی نگه میداشتن ؟ بهرحال اونم یه محدودیت فضا داشته که ناچاراً باید از درایوها دیگه استفاده کنن .

بهاره به کنارم اومد :یعنی ممکنه خانم سرمدی تمام اطلاعات و فقط تو درایو سی گذاشته باشه .

-دوست ندارم در مورد ادمی که دستش از دنیا کوتاهه چیزی بشنوم .

دستش از دنیا کوتاهه ؟! معنیش میشد مردن ؟ با شنیدن این حرف از زبان الوند دلم یه جوری شد...خدایا منو ببخش که یه لحظه افکار بدی به ذهنم راه پیدا کرد ...نگاه خشمگین الوند به سمتم چرخید :

- ظاهراً پیش اومده و تمام اطلاعات تو درایو سی ذخیره شدن ، سوالیکه واسه من پیش اومده اینه که چرا دوشاخه رو ناگهانی از پریز کشیدین .دختره ی احمق ببین چه بساطی واسمون جور کرده .

با شنیدن حرفاش سراپا خشم شدم : بفهمید چی میگید لطفاً حواستون باشه با من چطور حرف میزنید .

romangram.com | @romangram_com