#تولد_نفرین_ها_پارت_53
اسکالوس:دلیلش خطر هست کیارا
برگشتیم سمت اسکالوس
_اسکالوس
دویدم وبغلش کردم
اسکالوس:حرفاتو شنیدم پس روز اول خوب بوده نه؟
_اره اگه نگاه های خیره رو ندید بگیرم خوب بود
روز دوم دانشگاه ...
_کیمیا وایسا میخوام برم دستشویی الان میام
کیمیا:رو نیمکت تو محوطه منتظر میشینم
_اوکی
رفتم سمت دستشویی دوتا دختر جلوی اینه داشتن ارایش میکردن برگشت ویه ایش بهم گفتم بیخیال رفتم سمت یکی از دستشویی ها کارمو که انجام دادم امدم بیرون داشتم دستمو میشستم که صداشون رو که بلندم حرف میزدن شنیدم
_من نمیدونم اینجا دانشگاه ادماست یه خوناشاما
romangram.com | @romangram_com