#تولد_نفرین_ها_پارت_26
_ویکتوریا!
برگشت سمتم ودوید سمتم
ویکتوریا:اوه کیارا
وبغلم کرد همون موقع صدای قدم های یکی رو پشت سرم شنیدم برگشتم
_جِیک
جیک:خوش امدید لیدی کیارا
موهای مشکی وبلندش دور صورتش وتوی صورتش بود چشماش قرمز بود لباسش قرمز بود یه کت قرمز که زیرس سفید پوشیده بود شلوار سفید پوست کمی برنز
ویکتوریا:جیک از شکار برمیگردی؟
گین:اره خیلی وقته این دور وبرا نبودی
جِیک:اسکالوس بهم گفت اینجا جلسه مهمی تو مهمونی میخواین بگیرین واسه همین امدم
_جلسه مهم؟
گین:اره میخواستم بهت بگم کیارا ولی انگار یادم رفت
romangram.com | @romangram_com