#طنین_پارت_88
-نیکو جان! من از فردا می خوام دوباره بیام دنبالت!
-نه!
سعی کردم مودبانه ترین و در عین حال، قاطعانه ترین لحن ممکن را داشته باشم.
-میشه بگی چرا؟ مگه قرار نیست ما با هم آشنا بشیم و بعد ازدواج کنیم؟ من دوستت دارم و این چند روزی که ندیدمت دلم برات تنگ شده بود.
سعی می کنم جمله هایش را یکی یکی پردازش کنم و به اختلاف حرف و نگاهش فکر نکنم.
-ببین کارن جان! ما قرار شد با هم بیشتر آشنا بشیم و ممکنه ته این آشنایی به ازدواج ختم نشه. هر روز دیدن ما هم باعث میشه به هم وابسته بشیم و نتونیم در مورد همدیگه درست تصمیم بگیریم.
خیره به من نگاه می کند.
-یعنی چی ممکنه ته این آشنایی به ازدواج ختم نشه؟ چرا ممکنه به ازدواج ختم نشه؟
-به هر دلیلی ممکنه. شاید ما اصلاً با هم تفاهم اخلاقی نداشته باشیم.
-این مدت به اصطلاح آشنایی چقدر ممکنه طول بکشه؟
romangram.com | @romangram_com