#طنین_پارت_32


-شما از هر کی خوشتون بیاد پا میشین میرین خواستگاریش؟

بالاخره من هم حرفی زدم که خیلی بی دست و پا به نظر نیایم. نگاه متعجبش را به من دوخت.

-خب آدم باید از کسی خوشش بیاد بعد بره خواستگاریش دیگه؟

نمی فهمید منظورم چیست یا خودش را زده به نفهمی؟

-تا حالا از چند نفر خوشتون اومده؟

خندید. کارنی که به همه شوخی های مردانه مهمانی ها، فقط لبخند می زد بلند خندید. طنین صدای خنده اش را دوست داشتم. از نوید هم قشنگ تر می خندید.

-قابل توجه تو! من تا حالا فقط از یک نفر خوشم اومده، خواستگاری یک نفر هم رفتم اونم تویی عزیزم.

چرا مردها جنبه دو کلمه حرف را ندارد و سریع احساس صمیمیت می کنند؟ "عزیزم" دیگر چه صیغه ایست؟ نه به آن نوید که تازه بعد از بیست سال مرا دید نه به این پسر که به این زودی این همه احساس صمیمیت می کند.

-دختر تو نمی خوای سوال های جدی بپرسی؟ یا شاید نمی دونی چی باید بپرسی؟ خب ... خب ... بذار خودم بگم. کارن کیا هستم. بیست و هشت سالمه. مهندس برق هستم. توی شرکتی که خودم سهامدار اصلیش هستم کار می کنم. تنها بچه پدر و مادرم هستم. تا حالا دوست دختر داشتم ولی بعد از ازدواجم اهل خیانت نیستم. تو مهمونی ها نوشیدنی هم می خورم ولی دائم الخمر نیستم و خب بعد از ازدواجم هم می خورم ... و... و ... بسه دیگه. حالا تو بگو.

فکر کردم. دو سال از نوید کوچک تر است. یک درصد از دردهای نوید را نداشته. مهندس است و نوید پزشک است. چقدر مهم است که سهامدار اصلی شرکت باشد وقتی قرار نیست مرا دوست داشته باشد. تنها فرزند پدر و مادر بودن چقدر در به تفاهم رسیدن ما در زندگی تاثیر دارد؟ راستی نوید دوست دختر دارد؟

romangram.com | @romangram_com