#طنین_پارت_31
چرا هیچ کس تا به حال به من نگفته بود خنده به صورتم می آید؟ هیچ کس ... حتی ... حتی نوید؟
نگاهش رو به آسمان بود. به تک لکه های ابر بازیگوش در آسمان نگاه می کرد.
-هنوز همون پاکی بچگیت رو داری.
-چرا منو انتخاب کردی؟
-چرا منو انتخاب نکردی؟
و نگاه به شدت بازخواست کننده اش را به من دوخت. تعجب کردم. این چه سوالی بود؟
-سوال منو با سوال جواب میدی؟
و نفهمیدم که مخاطب مفرد قرارش دادم.
-مهم نیست که به سوال مهم من جواب ندادی ولی من انتخابت کردم چون ازت خوشم میاد. تو این دوره که تمام فکر و ذکر دخترهای دیگه انتخاب لباس و مد و بوتاکس و تزریق ژل و تیک زدن با این و اونه، تو رفتی که موفق باشی. آدم می تونه باهات حرف درست و حسابی بزنه. میشه تو اداره زندگی روی کمکت حسابت کرد. حواسم بود تو مهمونی ها دلت پیش حرف های خاله زنک مامان هامون نبود.
و فکر کردم به این که او فقط از من خوشش آمده. دلش می خواهد جای خالی هم صحبت را برایش پر کنم. یعنی دلش هرگز عاشقانه ای با من نمی خواهد؟ نگفت دوستت دارم! نگفت دلم می خواهد همیشه کنارم باشی. واقعاً انتظار داشتم بگوید از وقتی مرا دیده عاشقم شده؟ انتظار نداشتم؟
romangram.com | @romangram_com