#طنین_پارت_173
-بفرمائید خانوم مهندس! این پسورد منه. با این به سرور وصل بشید و بررسی کنید ببینید مشکل از کجاست!
همتی پوزخندی می زند که هم من هم شایسته متوجه می شویم. به اتاقم می روم. حقی و حمیدی هیچ کدام نیستند. مشخصات را بررسی می کنم. انگار سرور خاموش است. نمی توانم به سرور وصل شوم. باید به اتاق سرور بروم و سرور را از نزدیک نگاه کنم و اگر خاموش شده باشد روشن کنم، ولی نه کلید اتاق سرور را دارم و نه می دانم باید کلید را از چه کسی بگیرم. به موبایل حمیدی زنگ می زنم. جواب نمی دهد. به موبایل حقی زنگ می زنم گوشی اش خاموش است. به اتاق شایسته می روم. با عماد مشغول بررسی چیزی است.
-آقای مهندس! مهندس حمیدی نیستن. فکر کنم سرور خاموش باشه. باید برم اتاق سرور، کلید ندارم!
شایسته با همان اخم همیشگی به عماد نگاه می کند.
-مهندس! کلید اتاق سرور رو به خانوم مهندس بدید.
عماد چشمی می گوید و به سمت اتاق خودش می رود. همراه او از اتاق خارج می شوم. قبل از این که از اتاق خارج شوم صدای شایسته را می شنوم.
-تا حالا اتاق سرور این جا رو دیدید؟
-نه!
شایسته به عماد نگاه می کند.
-مهندس عماد! خودتون هم لطفاً همراه خانوم مهندس برید اتاق سرور.
romangram.com | @romangram_com