#طنین_پارت_146
-آقای مهندس، توی واحد ما اوضاع داخلی شبکه خیلی به هم ریخته ست. برای اصلاح شبکه گویا باید با شما هماهنگ کنیم. نمی دونم چه مراحل اداری ای رو باید طی کنیم.
قصدم این است که به او بفهمانم واحد ما شکی در اصلاح شبکه ندارد و فقط می خواهیم از او دستور اداری بگیریم. چشمانش را ریز می کند. کمی مکث می کند.
-منظورتون از این که شبکه به هم ریخته ست چیه؟
-خب اول این که کابل ها کاملاً نامرتبه. شبکه از حالت ستاره ای خارج شده و کاملاً اتوبوسیه. سوییچ نداریم. به جاش چند تا هاب هستند که فقط سرعت رو میارن پایین. هر چند همون هاب ها هم کاملاً فرسوده شدند. هر روز یه هاب قطع می شه و با قطع شدنش چند جا قطع می شن. هیچ نقشه ای هم وجود نداره.
باز به چشمانش نگاه می کنم. می خواهم تأثیر حرف هایم را بدانم. او هم به من خیره می شود. بعد به عماد نگاه می کند و باز نگاهش را به صورت من می دوزد.
-برای اصلاح شبکه کارشناس های ما میان اون جا رو ارزیابی می کنن و طرح میدن. شما هم اگه بودجه داشته باشید اجرا می کنید. کارشناس های ما هم نظارت می کنند. فقط یه سوال توی سالن اجتماعات ازتون پرسیدم جوابم رو ندادید. دوباره می پرسم. شما سابقه کار دارید؟
من اصلاً متوجه نشدم کی از من راجع به سابقه کار پرسید؟ از لحن دستوری اش خوشم نمی آید. خیلی رییس مآبانه حرف می زند.
-متوجه نشدم کی از سابقه کارم پرسیدید. به هر حال توی سازمان تازه استخدام شدم ولی خارج از سازمان شش سال سابقه کار شبکه و امنیت دارم.
نگاه عماد بیشتر از او متعجب می شود.
-ببخشید خانوم مهندس می پرسم! مگه چند سال دارید؟
romangram.com | @romangram_com