#طنین_پارت_143


-بسیار خب. وقتی آقای مهندس اومدند باهاشون صحبت می کنم بهتون خبر می دم.

خوشحال می شوم. انگار یک گام به موفقیت نزدیک تر شده ام. به طرح ها دوباره نگاه می کنم. طرحی که به آقای صالحی داده بودم کلی بود. سعی می کنم جزییات طرح را تکمیل کنم تا در جلسه ای که با رییس فناوری اطلاعات دارم ارائه کنم.

نزدیک به آخر وقت اداری است. دوباره با اداره فناوری اطلاعات تماس می گیرم. این بار هم همان خانم تلفن را جواب می دهد.

-خانم مهندس! آقای مهندس شایسته گفتن دو هفته دیگه قرارِ یه جلسه برگزار بشه با کلیه همکارهای فناوری اطلاعات مراکز. بعد از همون جلسه می تونید صحبت کنید.

-ببخشید می پرسم! مهندس شایسته رییس اداره هستن؟

-بله، همین طوره.

تلفن را قطع می کنم. دو هفته زمان دارم خودم را آماده کنم. برای رسیدن به هدفم حاضرم هر سختی را تحمل کنم.

بالاخره روز جلسه می رسد. وارد سالن اجتماعات می شوم تقریباً سی نفر دور میز هلالی شکل سالن نشسته اند. به انتهای سالن می روم و روی انتهایی ترین صندلی می نشینم. بیشتر چهره ها زیر سی سال سن دارند. یکی دو نفری هم بالای سی سال نشان می دهند. چهره ها و لباس ها با چیزی که این روزها در پوشش کارمندان اداره خودمان می دیدم کمی فرق دارد. بیشتر خانم ها کمی آرایش دارند. مانتوها کمی کوتاه تر و تنگ تر است. بیشتر مردها هم صورت کاملاً اصلاح کرده دارند. یکی دو نفری هم کتشان را در آورده اند و پیراهن آستین کوتاه دارند. دکمه های بالایی پیراهن ها هم باز است. از این که دوباره در جمع هم رشته ای های خودم قرار گرفتم خوشحالم. جمع جوان سالن مرا سر شوق می آورد. این همه نیروی جوان اگر بخواهند هر کاری می توانند انجام دهند. کاش مدیریت خوبی بود تا از این همه نیرو استفاده خوبی شود. هر چند با توجه به بدی اوضاع فکر نمی کنم مدیریت قوی ای حاکم باشد. همه منتظرند تا رییس اداره وارد شود. بعد از پانزده دقیقه تأخیر چهار مرد با هم وارد می شوند. با ورود آن ها همگی بلند می شوند. من هم بلند می شوم. یکی از آن ها در جایگاه رییس و بقیه کنار او می نشینند.

مردی که در جایگاه رییس نشسته شروع به صحبت می کند. از این فاصله چهره اش را نمی توانستم درست ببینم اما به نظر حدود سی یا سی و دو ساله می آید. با صورتی کاملاً اصلاح شده و لباس اسپرت. شروع به صحبت می کند. اول از همه خوش آمد می گوید و بعد هم گزارشی از کارهای انجام شده در سه ماه گذشته می دهد. مثل این که تازه سه ماه است به این اداره آمده. بعد هم برای آشنایی بیشتر پیشنهاد می کند همه خودشان را به ترتیب معرفی کنند. همه شروع می کنند به معرفی خودشان و کمی از سابقه کاری یا مهارت هایشان می گویند. انگار بیشتر آن ها تازه از دانشگاه فارغ التحصیل شده اند و مهارت خاصی ندارند. چند نفر هم کارشناس خود اداره هستند. نوبت به من می رسد.

-نیکو رادمنش هستم. شبکه کار کردم.

romangram.com | @romangram_com