#طنین_پارت_116


-مصاحبه ها تموم شده؟

به هر دو نگاه می کنم.

-آره تموم شد. نمره مصاحبه هر کدوم رو توی پرونده شون نوشتم. من نظر خودم رو میگم. جمع بندی امتیازی که من بهشون از مصاحبه دادم و تجربه و مدارک و رزومه کاری شون با شما.

و پرونده ها را روی میز می گذارم. حسین خم می شود و یک پرونده را بر می دارد و ورق می زند.

-نظر خودت چیه؟ به نظر خودت کدوم شون به درد کار این جا می خورن؟ بدون توجه به نمره؟

یاد شایسته می افتم و نگاه با اراده اش.

-راستش دو تا شون بهتر بودن. یکی شون امتیازش بهتر بود ولی خیلی مغرور بود. دومی نمره اش یه کم کمتر بود ولی خیلی با اراده نشون می داد. اگر من می خواستم انتخاب کنم دومی رو انتخاب می کردم.

جاوید با دقت به من نگاه می کند. انگار تک تک جمله هایم را آنالیز می کند.

-این دو تا پرونده رو جدا کن!

می گردم و بین پرونده ها پرونده حیدری و شایسته را جدا می کنم و به دستش می دهم. به پرونده شایسته نگاه می کند. کمی اخم می کند. پرونده حیدری را هم می گیرد.

romangram.com | @romangram_com