#طنین_پارت_115
-سلام کارن. حالت خوبه؟ مصاحبه داشتم گوشی رو خاموش کرده بودم. کاری داشتی؟
-آره می خوام امروز ببینمت. وقت داری؟
نگران می شوم.
-اتفاقی افتاده؟
لحنش هنوز سرد است.
-نه اتفاقی نیفتاده. امروز بیام شرکت دنبالت؟
-باشه. عصر منتظرتم.
-خداحافظ.
منتظر جواب من نشد و تلفن را قطع کرد. تلفن داخلی ام زنگ می خورد. نگار منشی جاوید پشت خط است و می گوید یک ساعت دیگر جلسه در اتاق جاوید تشکیل خواهد شد. همه پرونده ها را از اول دوباره نگاه می کنم. تمام تردیدم بین حیدری و شایسته است. باید انتخاب بین این دو نفر را به عهده حسین و جاوید بگذارم.
به اتاق جاوید می روم. جاوید و حسین مشغول صحبت کردن هستند. سلام می کنم. هر دو با خوشرویی جوابم را می دهند. احتمال رفتن من از شرکت باعث شده همه مهربان تر از همیشه با من برخورد کنند. حسین با جدیت نگاهم می کند.
romangram.com | @romangram_com