#تنهایی_رها_پارت_115
قادر نبودم که نگاهش کنم.چشمهام وبه کف اتاق دوختم و گفتم:
_من بیشتر برای رفع بیکاری و دوری از خانواده دوست دارم کار کنم حقوق زیاد مهم نیست استاد هم سرش را تکان داد وگفت:
- درسته رها خانوم بیشتر به خاطر تنهایی دوست داره کار کنه البته می تونه کمک خرج خودشم باشه ..برای رفت آمد رها هم فکر خوبیه سرویس می گیریم تا شب ها راحت به منزل برسه
کمی با خودم فکر کردم که اگه نصف پولم را به سرویس بدم که چیزی برام باقی نمی ماند
- نه با اتوبوس میرم خونه تازه خیابونا شلوغه خیلی خلوت نیست روبه استاد کردم ..
_نه استاد سرویس لازم نیست دوست دارم خودم رفت وآمد کنم و بیشتر مستقل باشم
استاد کمی از روی صندلی جابه جا شد - باشه هرطور خودت می خوای از نظر محیط کاریت خیالم راحت شده چون جای مطمئنی هستی از نظر رفت وآمدهم که خود مختاری من به پدرت قول دادم که مشکلی برات پیش نیاد.
رو به دکتر کرد
- اگه کاری باید انجام بدید من هستم می تونم کمکتون کنم
_ممنونم آقای محسنی میزو صندلی هارو باید بچینم و کمی کف وشیشه هاست که تمیز کنم کار زیادی ندارم از لطفتون سپاس گذارم
_ا پسر چرا انقدر تعارف می کنی باشه من کمکت می کنم دیگه تعارف نکن
دکتر هم به ناچار از جا بلند شد و هردو شروع به کار کردند منهم از استاد اجازه خواستم تا کمک کنم
_اگه اجازه بدید منم کمکتون کنم
دکتر بلافاصله جواب داد
_نه نه زحمت نکشید خسته می شیدکارشما نیست
استادهم در ادامه حرف دکتر گفت:
_راست میگه:دخترم شما بشین و تماشا کن لازم نیست تو زحمت بکشیاگرم دوست داری نی تونی برگردی
romangram.com | @romangram_com