رمان تحمل کن دلم

#تحمل_کن_دلم_پارت_24


امیر رفت پشت میکروفن و بعد از سلام یه سری حرف ها گفت:

_ دعوت میکنم از خواننده و نوازنده خوبمون که بیان و اجرا کنن... لطفا تشویق کنید خانوم آرنیکا کامیاب...

بالبخند از جام بلند شدم...

برای کسایی که واسم دست میزدن و تشویقم میکردن سری به نشانه تعظیم خم کردم..

به رایان نگاه کردم... سری تکون داد و لبخند زد...

سمت پله ها حرکت کردم...

صدای سوت و دست میومد...

پشت صندلی پیانو نشستم و شروع کردم به نواختن...

دارم گم میشم تویه رویایه تو خودم رو میخوام با تو پیدا کنم

حضورت رو یه آن نشونم بده که این آن رو عمری تماشا کنم

زمین گیرتم اوجه پرواز من بیا آسمونو به دستم بده

یه عمری به عشق تن ندادم ولی بیا با یه لبخند شکستم بده

خود تو فقط از خودت بهتری تو هر لحظه از قبل زیباتری

تو تنها کسی هستی که با نگات منه خسته رو تا خودت میبری

خود تو فقط از خودت بهتری

تو هر لحظه از قبل زیباتری

تو تنها کسی هستی که با نگات

منه خسته رو تا خودت میبری

تویی که یه دریا امیدی برام مثه حسرتی بی کرانم نکن

بگیر از من این زندگی رو ولی دیگه با خودت امتحانم نکن

دیگه با خودت امتحانم نکن بذار عمری نزدیک باشیم بهم

تو از حرمت این سکوتت بگی

من از دردایی که دارم بگم

خود تو فقط از خودت بهتری.....

.......

با تمام احساسم آهنگو اجرا کردم....

خودم هم باورم نمیشد بتونم به این خوبی آهنگ رو اجرا کنم...


romangram.com | @romangram_com