#تعقیب_سایهها_پارت_2
بعد از پایان صحبتهای بیسیم، همکارم دستانش را محکم مشت کرد و چندین بار آنها را در هوا تکان داد.
ـ بالاخره بعد از یه روز خسته کننده، نوبت ما هم رسید که وارد بازی بشیم.
ـ کدوم بازی؟
ـ :درگیری، تعقیب و گریز، قتل. یه چند روزی از این نعمت محروم بودم؛ ولی میدونستم که باز هم از این اتفاقا میافته. حرکت کن رفیق. شک ندارم یه خبراییه که اون کارآگاههای خودخواه نیروی کمکی خواستن.
دنده را جا انداختم و از کنار ترموای قرمز رنگی که تقریبا خالی حرکت میکرد گذشتم. همکارم با شور و اشتیاق حرف میزد و وقتی لحظهای در چشمانش خیره شدم، برق شادی را دیدم. انگار از چنین ماموریتهایی خوشش میآمد. نمیتوانستم او را بفهمم. با یکدیگر زیاد صحبت نکرده بودیم و اگر خودش اصلاح نمیکرد، حتی نامش را هم اشتباه میگفتم. به همین خاطر از این حرف او غافلگیر شدم و متعجب. سعی کردم با سوال و جواب شخصیتش را بهتر بشناسم.
ـ حالا چرا اینقدر خوشحالی؟
ـ چون من عاشق هیجانم. خیلی دوست دارم یه پروندهی قتل بهم بدن. نه از اونایی که طرف حتی دست چپ و راست خودش رو هم تشخیص نمیده، از اون پیچیدههاش. از اونایی که باید یکی دو هفته، شاید هم چند ماه شب رو بیدار بمونی و روش کار کنی تا رد قاتل رو بگیری. بعد برم سراغش، اون از دستم فرار کنه. با ماشین تعقیب و گریز راه بندازیم، از بین بقیه لایی بکشم. یهو اسلحهاش رو در بیاره. وای چه حالی داره!
نگاهم بی تفاوت به جلو دوخته شده بود. فقط هر از گاهی فرمان را میچرخاندم تا از ماشینهای مقابلم سبقت بگیرم و نیز از آینهی عقب نیم نگاهی به پشت سرم میانداختم و ماه را که در تعقیب ما بود، زیر نظر میگرفتم. خیابان شلوغ نبود.
اصلا از صحبتهای رالف خوشم نیامده بود. افکارش نه تنها با افکار من در تضاد بود، بلکه با مخدوش کردن ذهنم موجب میشد به اهداف و آرمانهایم پشت پا بزنم. من زمانی که این لباس را میپوشیدم، قسم خوردم که اجازه ندهم چیزی مرا از مسیرم منحرف سازد.
محکم و جدی و کمی هم خشن به او گفتم: واقعا که...تو مثلا پلیسی؛ وظیفهات حراست از جون بقیه است. نه این که با این افکار بچه گونهات براشون دردسر درست کنی. فکر کردی زندگی یه شوخیه؟ نه؛ بیوه شدن یه زن بیچاره یا بچهای که جلو چشمش خانوادهاش رو میکشن، اصلا شوخی نیست. بهت توصیه میکنم اگه به این شغل به چشم یه بازی و سرگرمی نگاه میکنی، همین فردا لباست رو در بیاری؛ چون لایقش نیستی.
romangram.com | @romangram_com