#تب_آغوش_سرد_پارت_96
رفتم نزدیکش لبخ ندی به روش زدن و چهره ماهش رو ب*و*س یدم
گفتم:همین که دعای خیرت پشت سرمه برام کافیه.
اونم صورتم ب*و*سید وین خداحافظی کردم که
برای بار سوم گوشیم به صدا در امد بازم حنانه بود .میدونستم اگه جوابش بدم
حتما میخواد لیچار بارم کنه .
واس خاطر همین کفشهام پوشیدم بدو پریدم توی کوچه...
بعد دکمه اتص ال زدم که ص دای جیغ جیغو عص بیش توی گوش م پیچید
گفت:الهی کفنت بگیرم چکامه کدوم قبرستونی هستی سرویس که پرید.
از حرف زدنش خنده ام گرفته بود با خنده
گفتم:سلام
که گفت:سلام زهر مار تو کدوم قبرستونی هستی چرا نمیای! ؟
که از پیچ کوچه عبور کردم ومنو دید گوشی قطع کرد وبا عصبانیت نگام کرد.
رسیدم بهش وین خاکی بهم گفت..
گفتم:سلام حنا چته اول صبحی غر غر میکنی.
که طلبکارانه نگاهم کرد گفت:
چکامه یکبار دیگه حرف بزنی با جفت پا میام توی حلقت من خنده ای کردم
و همقدم شدیم .
از این دیونه که بعید نبود .
حنانه راه میرفت غر میزد.
romangram.com | @romangram_com