#تب_آغوش_سرد_پارت_140

اما بعدش میخواستم تورو کامل بشناسم و این شد که نخواستم منو بشناسی با
اینکه هرروز از قبل بیش تر عاش قت می ش دم ورفتارت و حرص دادنهات برام
شیرین بود.
حالا خواهش می کنم منو ببخش.
میخواستم عصبی بهش بتوپم بگم توغلط کردی تو بیجا کردی تو احساس منو
کشتی تو .....
ولی وقتی به صورت ا شن آلودم نگاه کرد وبا د ستهای مردونه اش ا شکهامو
پاک کرد ،نتونستم چیزی بگم . یهویی ب*و*سه ای به پیشانیم زد گفت:
توعشق خودمی.
عشق؟
یعنی مردی که این ه مه بی مهری بهم کرده بود الان منو عش ق خودش
میدونه!؟
نمیدونم فکرمو بلند گفتم که گفت :آره تو عشقمی.
ولی هنوز دلخور بودم.
آسانسور به طبقه همکا رسید.
پیاده شدیم.
دس تمو محکم گرفت و به س مت ماش ینش برد و نش وندتم داخل ماش ین و
خودش سوار شد.
ب ا ی ن

romangram.com | @romangram_com