#تب_آغوش_سرد_پارت_137
توی سرویس بهداشتی بودم .
بغضم رو قورت دادم.
ص دای ین دختر آش نا به گوش م رس ید که میگفت: داداش مطمئنی که الان
وقتشه همه چیزی رو بهش بگی!؟
میخوای بگی که هوردخت زنت بود!؟
چقدر صدا آشنا بود.
از سرویس بهداشتی بیرون اومدم.
از دیدن کسی که میدیدم دهنم باز موند.
پریناز بود.
داشتم خواب میدیدم!؟
با تته پته گفتم :...پر..یناز..ز
کامل روشو برگردون طرفم.
آره خودش بود.
بیدار بودم.
پریناز شرمنده سرش رو پایین انداخت.
سریع خودمو بهش رسوندم گفتم:پری خودتی؟
پریناز روش رو کرد طرف شاهرز گفت :داداش؟
میخوای بهش بگی هوردخت مرده ؟؟؟
پ ری ن از
romangram.com | @romangram_com