#تب_آغوش_سرد_پارت_130
پس بهتره کارتونرو درست انجام بدین.
پشت چشم نازک کردم گفتم:کارم عالیه .پس خیالتون راحت باشه .
**********
از زبان :شاهرز
داش تم کارم رو میکردم که خنده هایی که از بیرون می اومد تمرکزم را ازبین
میبرد.
عصبی اومدم بیرون وداد زدم .
شروین را با ین دختره دیدم درحال خندیدن هستند.
داد زدم ولی همین که دختره برگشت ، چکامه رو دیدم.
تعجب کردم.
قلب مرده ام جان دوباره گرفت.
چقدر تغییرکرده بود.
خیلی زیبا شده بود.
ولی هنوز چشماش همون برق را داشت،
تعجب کرده بودم که این دختر اینجا چکار میکنه . به ش روین گفتم: این جا
جای دختر بازی نیست.
که به چکامه برخورد.
چون شروین رو خوب میشناختم اهل دختر بازی بود.
ولی همین که چکامه عصبی شد نشونه خوبی بود.
romangram.com | @romangram_com