#تباهی_به_دست_دوست__پارت_7
اخم کردم -صدرااااامن کوچیک نیستم
مامان -دخترم بازم اول شده
صدرا - ا واقعا؟ افرین بهت!. مایه افتخاری کوچولو
روبه مامان کرد -مامان این اخر سریه با هوش دراومد، چیکار کردی ناقلا؟؟
صدرا هی ابرو میاورد بالا...و شیطون نگاش می کرد..
مامان - صدرا! برو گمشو از جلو چشام.... پسره چشم سفید ...اهورا هم باهوشه... فقط نمیدونم سر تو چیکار کردم که عقل کل به دنیا اومدی!
صدرا - هیچی یکم شیطنت بیشتری کردی منم شیطون شدم. تقصیر خودتونه مگه نه ابجی؟
شونه هام رو بالا انداختم -والا راس میگی!بلا راس میگی
صدرا با خنده- بیا اینم تایید کرد.
مامان اخمی کرد و چیزی نگفت
رو له صدرا کردم و چهره مظلومی گرفتم -صدرا یه چیزی بگم دعوام نمی کنی؟
صدرا مثل اینکه متوجه سوالم شد چون غرید - بازم می خوای از کامیار بپرسی؟ که کجاست؟ که کی میاد؟و چیکار میکنه؟ قرار نبود حرفی ازش نزنی !هاااااا؟
romangram.com | @romangram_com