#تباهی_به_دست_دوست__پارت_6

-اره مامان دوباره تو ازمون ریاضی اول شدم

-آفرین دخترم ، چرا تک دخترم اول نشه؟ ؟ هووم... تو همیشه اولی برای من!

-مامان راستی اصرار داشتی با دخترا دوست شم، اونا دوست ندارن دوستی مثل من داشته باشن. . .منم برام مهم نیس.چه میخوام بازی های مسخرشون رو؟ بدم میاد بیخیال دوست دخترشو ! با ایلیا و ارمین بازی می کنم، خیلی هم بهم خوش میگذره! ! کامیارم که هرچی بخوام بهم میده و منو سرگرم میکنه....دیگه عروسک بازیو خاله بازی چیه؟ ؟

-نگاه کن دخترم، درسته با پسرا بیشتر بهت خوش میگذره ! و بازی های دخترا رو دوس نداری ولی باید با دخترا دوست بشی ...تا همیشه که نمی تونی با پسرا باشی! اگه ادامه بدی نگاه همه بهت بد میشه دخترم! ! من الان راضی نیستم که با کامیار بری جایی و هر دمم بغلشی! درسته ازادت گذاشتم ولی.....

- ا مامان ایلیا و ارمین و کامیار رو مثل اهورا و صدرا دوست دارم. ..ولی کامیار بیشتر از اهورا و صدرا چیزی میخره و منو سرگرم میکنه. . خیلی مهربونه! من به عنوان برادر دوستش دارم!

-دخترم هنوز کوچیکی خیلی چیزا رو نمی دونی... بزرگتر که بشی می فهمی اینا همه برای خودته! دخترم بعضی چیزا رو اگر از دست بدی دیگه نمیتونی بر گردونیش. الانم که داداشات دعوات می کنن که با بزرگترا بازی نکن مخصوصا کامیار که 15 سالشه و تو 9 به خاطر خودته ولی ایلیا و آرمین 10 سالشونه و اشکالی نداره که کنارشون باشی.درسته کامیار دوست صمیمی داداش اهوراته و بهش اعتماد داره ولی باید احتیاط کرد دخترم. . . باشه ؟ ؟

-مامان چقدر اذیت می کنی...عصر بچه ها میان کوچه بازی کنیم. من رفتم! مامان اخم وحشتناکی کرد- انگار دارم یاسین تو گوش خر میکنم !!! دختر لجباز نفهم . ریز ریز خندیدم .....عصر ایلیا و ارمین اومدن تا فوتبال بازی کنیم ولی من منتظر کامیار بودم

دمغ شده بودم ....اعصابم خورد شده بود ...مثل سگ پاچه می گرفتم . اینقدر جیغ جیغ کردم که ایلیا و ارمین هم تنهام گذاشتن و نخواستن باهام بازی کنن....به درک .اه!موندشون نیستم

ساعتای 7 بود که داداش صدرا اومد خونه

صدرا - سلام به اهل خونه

مامان - سلام پسرم خوش اومدی

-سلام داداش

صدرا - ممنون مامان !. وروجک تو چطوری؟ ازمونت چطور بود؟


romangram.com | @romangram_com