#سورنا_پارت_31

مهم من بودم که مردم

مهم من بودم که سنگ شدم

مهم سورنایی بود که سوخت

مهم اون سورنایی بود که تنهایی اون همه مصیبت رو به جون خرید

مهم من ورهام بودیم که زخم خورده این کوچه اییم

نشستم لبه جدول مثل همیشه کوچه قشنگ ترین کوچه تهران بود ولی باخودش غم داشت

مرگ داشت

نفرین داشت

آه داشت

فریاد داشت

مرده ایی داشت که الان نفس میکشه .

مردی داشت که در پس همین کوچه خم شد

هیولایی شد برای ترس همه

اون مرد سوخت

خاکستر شد

اون مرده هیولای شهر شد

اون مرده فقط سوختنش رو دید

اون مرده مرد شد

والان اون مرد توی همین کوچه اس

اون مرد الان روی همون جدول های 10 سال پیشه

اون مرد هنوز نفس میکشه

اون مرد زنده اس همایون

اون مرد گلادیاتور جونت میشه

اون مرد توی جنگ میاد

ومبارزه رو میبره مطمئن باش

من سورنا

زخم خورده ایی از دنیا

وارثی تنها با غمها میام سراغت

romangram.com | @romangram_com