#سورنا_پارت_17

-داداش سورنا چکار کردی؟؟؟

-مرد که این کارا رو نمیکنه

وزدم روی شونه اش باهم سمت سالن بیلیارد که حسام رفته بود رفتیم

رهام:چکار کرده حسام جان؟؟؟

-بعد این مدت تو هنوز یاد نگرفتی اینقدر کتابی صحبت نکنی؟؟؟

رهام:وای حسام حرف بزن دیگه

من:داداش رهام اسفندیار عذرمو واسه فردا خواست

حسام:انقدر این سورنا احمق شده که من دارم بهش میگم دک وپوز یک نفر رو با چکش له کرد طرف مُرد نرو میگه میخوام برم

رهام:چی؟؟کجا؟؟؟

حسام:هیچی شماها خنگین نمیفهمین

رهام:حسام خودت خنگی میام میزنمتا

حسام:منم میندازمت جلو اسفندیارخخخخ

دیدم بحث لوس شده جو رو به هم زدم :

من:بچه ها چایی قهوه کاپوچینو؟؟؟هرچی میل دارید برید خودتون درست کنید

حسام:زحمت نکشی یه وخ دوکیلو از اون هیکل خوشگلت اب میشه

من:نه بابا چه زحمتی؟؟؟خخخخ

رهام:بحث نداره چی میخورید؟؟؟

حسام:کاپوچینو

من:من هم قهوه تلخ

رهام:من میارم بحث نکنید

ورفت سمت اشپزخونه وبا داد گفت:

-چرا خدمتکارات رو رد کردی؟؟؟

-والا دردسر شده بودند

حسام:خاک تو اون سرت به اونا هم رحم نکردی؟؟؟

-خو من چکار کنم یکیشون نصفه شبی اومد توی اتاقم

حسام:یعنی انقدر بی اراده ای؟؟؟

-درست حرف بزن ها اومد توی اتاق بقیه اشو نگم بهتره

حسام:نه بگو بهتر از اینه که بریم فیلمشو ببینیم واقعیشو بگو؟؟؟خخخ

romangram.com | @romangram_com