#سورنا_پارت_16


در رو باز کردم حسام بود با سر پرسید کیه من هم دستم رو روی دماغم گذاشتم یعنی هیسسس .

-در چه باره؟؟؟

-شوهرم فهمیده

وهق هق کرد

خب الاغ هم منو بدبخت کردی هم خودتو بوزینه یهو چرا جلو من سبز شدی؟؟؟

-خب؟؟؟

-خب یعنی چی؟؟؟منو میکشه

-مجبور بودی بیایی تو ماشین من؟؟؟

-سورنا توروخدا

-من اگه کاری از دستم بر بیاد واسه خودم میکنم .

-الو سورنا جانِ من ...الو

-برو بابا وقطع کردم

حسام:چیه؟؟؟

-اسفندیار زنگ زد

-خاک رس توی اون سرت نکبت چند بار بهت گفتم نکن؟؟؟

-بسه بابا مادر ویانسه .این رو به ایتالیایی گفتم اونقدر سریع گفتم که نفهمید....هنوز ایتالیایی رو یاد نگرفته خیلی ضعیفه تو این موضوع نمیدونم چجور یادش بدم

-چی چی بلغور کردی؟؟؟جرات داری فارسی بگو؟؟؟

-بشین بابا فوقش اسفندیار یکم میزنه دیگه

-یکم میزنه؟؟؟خیلی احمقی واقعا که اون بدترین شکنجه رو واسه طرف در نظر میگیره یه بار یک نفر رو دک وپوزش رو با چکش له کرد

-چیش رو؟؟؟خخخخ

-وقتی فردا از تورو هم له کرد که دیگه از این کارا نکنی اونموقع اس که خنده اتو میبینم

-جان من چی گفتی دک وچی؟؟؟خخخ

-تازه میگن وحشیه...میبرتت جایی که عرب نی انداخت

-وای خدا فکرش رو بکن "به ایتالیایی"

-مرگ رو اب بخندی

صدای زنگ در اومد باز کردم رهام بود اوه مای گاد چهره خوشگلش وقتی نگران میشه چقدر بامزه اس درست شبیه نازنینه چشم های ابی مثل دریا روشن وموهایی خرمایی البته فقط رنگ موهای رهام تیره تره تا نازنین...

یک چهره کاملا غربی داره انگار نه انگار که یک اصیل زاده ایرانیه من رو توی حصار بازوهای پهنش کشید خیلی احساساتی بود


romangram.com | @romangram_com