#سورنا_پارت_12
-گفتش که تا فردا اینجا مهمونی منم پیشت میمونم
-اذیت میشی
-نه بابا چه اذیتی؟؟؟من که کس وکاری رو ندارم الان اگه اینجا نبودم رفته بودم کنسرتی جایی
-مزاحم نشم؟؟؟
-میگم نه ...بوگو چشم باشد
-چشم
چقدر لحجه اش شیرین بود درست مثل قیافه اش چقدر انرژی داشت .
-چرا انقدر پکری؟؟؟
-من؟؟؟
-کس دیگه اییم اینجا هست؟؟؟
-نه راستش هیچی
-نه بگو!!؟؟؟
برای اولین بار توی عمرم تمام جریان رو واسش تعریف کردم وقتی تموم شد با ناباوری در حال گریه کردن بود
خواستم بخندم دیدم زشته شاید ناراحت بشه ولی خودم رو کنترل کردم
-دادا چقدر عذابت دادن نامردا حالا میخوایی چیکار کنی؟؟؟
-بر میگردم ایران یه سری کار ناتموم دارم بعدش که اگه زنده موندم شاید برگردم رُم زادگاه مادریم ایتالیا-
-اینجا ادامه تحصیل دادی ؟؟؟
-راستش هوشم خوب بود اونجا تا18 سالگی تونستم لیسانسم رو بگیرم اینجا هم از وقتی یکم معالجه صورتم بهتر شد میرفتم دانشگاه والان مدرک فوق لیسانسمو از اینجا دارم
-میگی خیلی داغون بودی چجور میرفتی دانشگاه؟؟؟
-راستش همیشه تیشرت کلاه دار سرم میکردم معمولا کلاهش هم بلند بود ونیمه صورتم که داغون بود رو میگرفت وواسه همین کسی متوجه پانسمان واین چیزا نمیشد سرم هم تاجایی که ممکن بود پایین مینداختم وبیشتر کلاس هام رو هم غیر حضوری پاس کردم
-داداش واقعا من جای تموم ایرانی ها ازت عذر میخوام الان چندتا دختر ایرانی رو اذیت کردی ؟؟؟
-اینجا دختر های ایرانی توی این 6 ماهی که زخمم خوب شده خیلی پا دادن 50 تایی شدن
-میشه این کارو نکنی؟؟؟ببین بخشش بهتره ها سورنا جان اگه روزی مادرت زنده بود حتما واسه این کارات ناراحت میشد
-مادر من؟ ببین بیخیال بیا در مورد این موضوع هیچ وقت بحث نکنیم باشه؟؟؟
-هرجور خودت میدونی دادا من دخالت نمیکنم
-ناراحت که نشدی؟؟؟
-نه بجون دوتایی ناراحت واس چی؟؟؟
romangram.com | @romangram_com