#سورنا_پارت_105
-همیشه هر وقت کم میاری از این جمله استفاده میکنی .
-چه کشفی باریک الله همینجور ادامه بدی ه""گیتم کشف میکنی .
یکدفعه وحشی شد وبه سمتم پرید
دستاش رو گرفتم وگفتم:
-چیشده باز وحشی شدی؟؟؟؟
-نابودت میکنم سورنا ازت بدم میاد اشغال حیووون .
-هیییییییییییشششش خوشگله ...
دستاش رو از دستم کشید بیرون وبا نفرت بهم نگاه کرد
رفت روی ت-خ-ت خوابید وپتو رو روی سرش کشید به جهنم بمیر درد خودت نشستم روی کاناپه کنار اتاق وتی وی رو روشن کردم .
زیر وروش میکردم که یکدفعه دادزد:
-گمشو بیرون تلوزیون ببین .
ودر گوشاش رو گرفت از لجش سینمایی بردم صداش رو وتا ته بالا بردم .
اخیییییییییییششششششششششش ..یکدفعه رفت راز بقا دیدم که داره نگاه میکنه .
یهو یه میمون نشون داد گفتم:
-ایسان ایسان همزادت رو .
-مرض .
اینبار یک اسب نشون داد
ایسان:هویییی ایناهاشی اینجا چیکار میکنی؟؟؟؟
ازتوی مسیج هاش دیدم که واسه هلینا بود ؟؟؟فرستاده بود بهش یه سوره معرفی کنه از جن میترسه .
اونم گفته بود ناس .
گفتم:
-ایسان جن از کنارت رد شد .
جیغ بنفشی کشید ودوید سمت من وروی کاناپه نشست خنده امو قورت دادم .تصمیم گرفتم به کارام ادامه بدم"خدا قند خ-و-ن خودم میافتد"
-ایسان اوناهاش
-کوشش؟؟؟
-اونجا ببین رد شد .
ایسان کنارم نشسته بود ومدام جیغ جیغ میکرد ایستادم که برم لباسم رو عوض کنم از پشت دستاش رو دورم حلقه کرد .
یکدفعه چرخیدم سمتش دیدم رنگش پریده یکدفعه گفت:
romangram.com | @romangram_com