#سکوت_یک_تردید_پارت_93
به سمت میزش رفتم....اووووف این دختره چندش باز هم اینجاس عوضی!!!!!
با تمسخر به من نگاه کرد و خطاب به بهراد گفت:عشقمممم....امروز می خوام برم سونوگرافی....توام باهام میای بچموونوو ببینیم باهم...
ایییش دختر چندش پر فیس و افاده از قصد کلمه بچمون رو بلند و همراه با تا کید گفت...به بهراد نگاه کردم...دندون هاشو روی هم فشار داد و گفت:من کار دارم امروز خودت برو...
هه....کار داره!!!!لابد امروز وقتش با یکی دیگه پر میشه...کثیف!!!!چرا!؟چرا یه حسی بهم ته دلم میگه دارم راجبت اشتباه قضاوت می کنم چرا!!!؟؟
بعد از این حرف بهراد اون گیلدا چندش دیگه چیزی نگفت...بعد از بررسی برگه ها بهراد گفت:خوبه ممنون فقط یه بار دیگه هم چکشون کن....
خیلی سرد و خشک گفتم:باشه....
_می تونی بری....
اینو که گفت اون دختره چندش رفت و روی میز بهراد روبه روش نشست...عوضیییی...دیگه موندن من اینجا درست نبود نباید مزاحمشون بشم...پشتم رو بهشون کردم و به سمت در رفتم و خارج شدم....چشمامو بستم و یه نفس عمیق کشیدم...لعنتی....نه نمیزارم اشکم دربیاد به خودم قول دادم...با صدای آرتان به خودم اومدم...
آرتان:حالت خوبه نگاه!!؟؟
چشمامو باز کردم و گفتم:خوبم خوبم....
_مطمئنی!!؟؟
لبخندی زدم و گفتم:آره نگران نباش...
این رو گفتم و به سمت اتاقم رفتم....
رو صندلیم نشستم و سرم رو بین دستام گرفتم...چقدر دلم می خواست این دختره عوضی رو با همین دستام خفه کنم..دختره بی شرم و حیا....
از اتاقم خارج شدم که برم دستشویی....منشی نبود...صدای جر و بحث بهراد و گیلدا به گوشم رسید....
بهراد:می دونی صد ساله سیاه این کارو نمی کنم دلیلشم خودت خوب می دونی..
_می دونم عشقم اما منو بچمون هم جای خودمون رو داریم....
_هه از کجا معلوم این بچه من باشه فقط تا به دنیا اومدنش فقط تا اون موقعه یکم مراعاتت رو می کنم اما بعدش که به دنیا بیاد اول باید معلوم شه که این بچه...بچه منه اگه دروغ گفته باشی و این بچه بچه من نباشه فقط دنبال یه سوراخی واسه فرارت باش...اما اگه بچه من باشه که فکرنکنم واسه بچه ام هرکاری می کنم اما زنی مثل تو هیچ جایی تو زندگی من نداره...
_تو داری به من تهمت میزنی من فقط با تو بودم...
romangram.com | @romangram_com