#سکوت_یک_تردید_پارت_19

هیچی نگفتم و سری تکون دادم....

حیف شد دلم واسه اونام تنگ شده بود...

صبح با صدای جیغ جیغای یه نفر بلند شدم.....چشمامو که باز کردم دریا خانووموو دست به سینه مقابلم دیدم.....

_هاااا!!؟؟؟چیه!!!؟؟؟سرصبحی هی جیغ جیغ....

_پاشووو ببینم پاشوووو لنگ ظهر ها....بدو بدو بلند شووو....

_ولمون کن بابا برو اونور بزار باد بیاد دریا....

خیلی خوابم میومد دوباره چشمامو بستم...

دریا:به سه شماره بیدار شدی شدی وگرنه به شیوه دریایی بلندت میکنم...

به حرفش اهمیت ندادم....

دریا :یییییییک....

اخیییش چقدر خواب خوبه ها....

دریا:دوووووو....

ولی صدای وز وز یکی هست دیگه اه....

دریا:سسسسسه باشه خودت خواستی....

اخیییش صداش قطع شد فکر کنم رفت.....

تازه چشمام گرم شده بود که یهو سردی یه چیزی و احساس کردم بعدشم عین این برق گرفته ها از جام بلند شدم و ایستادم....

_ایییییی چتتتته رووااانیییی!!!!؟؟؟؟خیییس شدددم.....

دریا شونه هاشو بالا انداخت و لبخند خبیصانه ای زد:به من چه بهت گفتم تا سه میشمرم بلند شدی شدی وگرنه به روش دریایی بلندت میکنم...

_مگه ساعت چنده حااالا!!!؟؟؟

romangram.com | @romangram_com