#شروع_از_پایان_پارت_111


در حالیکه لباشو به لبام میچسبوند جواب داد :

_ صد تا بوس عاشقونه .........

با بیرون اومدن جین از اتاق من و بهزاد هول هولکی از هم جدا شدیم ، جین در حالیکه سعی میکرد خنده شو جمع کنه رو به من گفت :

_ آرش بیدار شده و بهونه ی تو رو میگیره......

با سرعت خودمو به اتاق رسوندم و آرش و در آغوش گرفتم ، آرش از تاریکی میترسید ، هیچ وقت شبا جرات نداشت تنهایی بره دستشویی ، وقتی بهزاد خواست بلندش کنه و ببرتش تو ماشین قبول نکرد ازم جدا بشه ، ناچار خودم همونطور که آرش از گردنم آویزون بود از جام بلند شدم و به سمت پایین حرکت کردم ...........جین هم تو ماشین با ما بود و به همین دلیل هیچ حرفی بین من و بهزاد رد وبدل نمیشد ، فقط نگاه و گاهی لبخند ............خدا میدونه که تو اون لحظه چقدر دوستش داشتم ، تمام احساسات بد و ناخوشایند از وجودم ناپدید شده بودن .........احساس میکردم دیگه هیچ وقت از هیچی نمیترسم ، احساس امنیت میکردم ، سرمو به هر طرف که میچرخوندم و به هر چی که نگاه میکردم به نظرم زیبا میومد ، احساس میکردم عاشق شدم.........و عاشق این حسم بودم ، بالاخره به احساساتم اجازه ی جولان داده بودم ، دیگه جلوشو نگرفته بودم..........و حالا از همیشه راضی تر بودم ، برای یک بار هم که شده احساس میکردم تصمیم درستی گرفتم ..........این مردی که کنارم نشسته بود و رانندگی میکرد و هر از چند گاهی زیر چشمی نگاهم میکرد و بهم لبخند میزد رو بینهایت دوست داشتم .........هر لحظه بیشتر از لحظه ی قبل........

وقتی رسیدیم از جین خداحافظی کردیم ، بهزاد آرش رو که حالا خواب بود بلند کرد و دوتایی از پله ها به سمت بالا حرکت کردیم ، بهزاد اصرار داشت که آرش و بذاریم تو خونه ی ژان پل و خودمون بریم خونه ی خودش ، ولی من مخالف این بودم که آرش و تنها بذاریم ، نهایتا راضی شدم تا وقتی که ژان و مریم برمیگردن همونجا بمونیم تا حواسمون به آرش باشه ،.........گوشه ی تخت آرش نشسته بودم و موهاشو نوازش میکردم که بهزاد دستمو کشید و منو به زور از اتاق خارج کرد و در همین حال زیر گوشم گفت :

_ هنوز جریمه هاتو تموم نکردی......

روی کاناپه دراز کشید و دستمو کشید و منو انداخت رو خودش ، در حالیکه موهامو کنار میزد با لحن خاصی گفت :

_ چقدر خوشگل شدی .......ولی اگه به من بود وسط مهمونی مجبورت میکردم لباستو عوض کنی........

_ چرااااااا؟.....


romangram.com | @romangram_com