#شروعم_کن_تو_میتونی_پارت_13

-حداقل بذار پول بیمارستان رو حساب کنم

-گفتم برو بیرون، لزومی نداره ؛خودم پول دارم

-بیرون منتظرتم

-ولی من منتظرت نیستم ،برو؛نمی ببینی حالم خوش نیست؛فقط از زندگی من برو بیرون؛مایع این همه بدبختی تویی...

بلند شد وپرستار رو صدا زد .

-ببخشید مزاحم کارتون شدم سرم تموم شد میشه ترخیص بشم

-آره عزیزم ولی نمیشه اول باید برگه ترخیص بیاد

-ببخشید اصلا حالم خوش نبود متوجه نشدم

-این آقا کیه بگو بره کارتو انجام بده

-یکی از آشناهای دورمون بود اتفاقی تو خیابون دیده اومده که تنها نباشم

اصلا دلش نمی خواست از اون خواهش بکنه،

بهش نگاه کرد ویه لبخند الکی کرد تا پرستار شک نکنه؛به اجبار قبول کرد

-ببخشیدا آقا فربد میشه کارای بیمارستانم رو انجام بدید

-البته

-فقط یه لحظه بیا؛این دفترچه بیمه واینم پول

-پول لازم نیست

-فکر نکن فراموشی به این زودی اومد سراغم؛اگه می گفتم نمی شناسمت پلیس رو صدا می کردن؛پس چایی نخورده برا من پسر خاله نشو


romangram.com | @romangram_com