#شطرنج_شکسته_پارت_4
گودرز میان اوراقی که روی میزش پخش بودند جست و جو کرد.عکسی را بیرون کشید.
- اینم عکسش...
به دقت به عکس نگاه کرد- چکاره ست؟
گودرز نفسش را به شدت بیرون داد- نمی دونم...خیلی داره تو کارام دخالت می ک
و بدیش ای
که نمی دونم برای کی کار می ک
.
- آدرس خو
ش رو داری؟
-
...
- جز اسم و یه عکس چیز دیگه ای ازش نداری؟
گودرز سرش را به تندی تکان داد-
...اما می دونم تو از پسش برمیای.
زمرد نگاه عمیقی که عکس میثاق انداخت.چشمان مشکی میثاق انگار تا ته وجود زمرد را می سوزاند.
لبخند عمیقی به گودرز زد- از پسش برمیام.
****
romangram.com | @romangram_com