#شهرزاد_قصه_گوی_من_پارت_19

من و ستیلا لبخند کم رنگی زدیم و وارد پذیرایی شدیم.سالن بزرگی بود که سمت چپ آن رو به حیاط تماما پنجره بود و سمت راست کنار پله های مارپیچ منتهی به طبقه دوم آشپزخانه قرار داشت.تابلوهای هنری و زیبایی در سبک های مختلف روی دیوارها بود که بالای هرکدام یک لامپ قرار داشت و منحصرا به تابلو نور می پاشید.جز ما فقط 4نفر دیگر داخل پذیرایی بودند ظاهرا زود رسیده بودیم!خیلی زود!آریانا صدایمان زد که برویم و پیشش بنشینیم.
***
ساعتی بعد سالن شلوغ و پر از میهمان شده بود.مهمانی خوبی بود و جو سالمی داشت.همه موجه و متین بودند و شیطنتی در کار نبود!شاهد پس از استقبال از مهمانانش آمد و پیش ما نشست و مشغول صحبت با آریانا شد.در حالی که ستیلا حتی به قدر پلک زدنی هم چشم از او برنمی داشت!من هم به قسمتی از سالن که چند زوج در آن مشغول رقص آرامی بودند نگاه میکردم.اینم شد رقص آخه؟از کی تاحالا به چرخیدن میگن رقص؟والا!رقص خودمون چشه مردم میرن سراغ تانگو و سالسا؟مثلا میخوان ادعای کلاس کنن؟!همان موقع بود که توجهم به گفتگوی شاهد و آریانا جلب شد:
_ به خدا دیوونه م کرده آریانا!آخه چقدر یه آدم میتونه پررو باشه؟
_خب تو چرا دعوتش کردی؟
_دعوت؟!من غلط بکنم دعوتش کنم!بابا خبر مرگم داشته قضیه مهمونیو به شراره میگفتم تو تلفن اون کنه ظاهرا با شراره بوده میشنوه میگه منم میام!بگم نیا؟
آریانا خندید و گفت:چه کار کنه بیچاره؟افسون آقای سوپر استار اونم گرفتم!
شاهد شکلکی در آورد و گفت:این افسون ما هم نمیگیره نمیگیره اَد میاد این مریلای جلف ِ سبک رو میگیره!
آریانا گفت:به هر حال از من به تو نصیحت که تنهایی جایی نرو گیرت بیاره بدبخت شدی!
_من همون وقتی که خر مغزمو گاز گرفت ازش خوشم اومد بدبخت شدم!
_آریانا به دعوت یکی از پسرای فامیل بلند شد و به سمت قسمت رقص رفت.از شاهد پرسیدم:مریلا نامزدتونه؟
شاهد نگاهم کرد و گفت:نامزد که نه...دختر داییمه!نمیدونم چرا ازش خوشم اومد .یه مدت با هم یه رابطه معمولی و سطحی داشتیم که همون موقع یکی یه فیلم از مریلا نشونم داد.فیلم خیانت کثیف اون...دیگه نخواستمش و ولش کردم ولی اون ول کن من نیست!منِ ساده اونقدر تو روزای جهل و بی خبریم باهاش خوب بودم و ساپورتش کرده بودم که هنوزم نیمخواد باور کنه ازش متنفرم!
_خب شاید واقعا پشیمونه و میخواد رابطه ش رو با شما بازسازی کنه...شاید واقعا دوستتون داره!
_اما من اینطور فکر نمیکنم....مریلا منو به خاطر عشق نمیخواد.برای هر چیزی میخواد غیر از عشق...از پول گرفته تا پز دادن به این و اون و جذابیت ظاهری!
یعنی این بشر کوه اعتماد به نفس بود!خب البته حق هم داشت واقعا همه چیز تمام بود!گفتم:فکر نمیکنم یه دختر بتونه اینقدر پست باشه!
_ولی هست...از این دخترا زیاد هستن!عاشق نگاهتم شهرزاد ...انقدر پاکی که حتی سیاه ترین چیز ها رو هم برای خودت سفید جلوه میدی!

romangram.com | @romangram_com